امروز :سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۱۶۶۹

عزیزم !
مریضم …
در این بغض ِ الکـَن
کــم آورده ام مــن !
به جز غـصه ی بی شمارم
بــرای تــو چــیــزی نـدارم
ندارم! چنان در کف ِ دسـت ها مـو
نـدارم! چـنان دست هــایت الــنگـو ..
بریز از خودت در حـسـاب ِ من ِ دل سپرده
کـم آورده ام ! مثل چک های بـرگشت خورده
کـم آورده ام مـثـل پـیــر ِ زنی نا امـیــد از خـرافــه
کـم آورده ام مـثـل تـیمی که در وقـــت های اضافــه ...
من امشب به شدت تو را لازمم! در قـماری سَر ِ عـقـل و احـسـاس
بیا که نــدارم تــو را ! ای تـو در آخـریــن بــرگ هــا آخـریـن آس !
عزیز دلم ! بـازی نا بــرابــر هــمـیــن اســت دیــگــر! ــ کــه داور نــدارد
ــ
به ایـن «درد ِ دوّار» دل بسته ام من! کـه ایـن ســکــه آن روی دیـگر نـدارد !
من امشب به شدت تو را لازمم! در قـماری سَر ِ عـقـل و احـسـاس
بیا که نــدارم تــو را ! ای تـو در آخـریــن بــرگ هــا آخـریـن آس !
کـم آورده ام مـثـل پـیــر ِ زنی نا امـیــد از خـرافــه
کـم آورده ام مـثـل تـیمی که در وقـــت های اضافــه ...
بریز از خودت در حـسـاب ِ من ِ دل سپرده
کـم آورده ام مثل چک های بـرگشت خورده
ندارم! چنان در کف ِ دسـت ها مـو
نـدارم! چـنان دـست هــایت الــنگـو ..
به جز غـصه ی بی شمارم
بــرای تــو چــیــزی نـدارم
در این بغض ِ الکـَن
کــم آورده ام مــن !
مریضم
عزیزم ...



از : یاسر قنبرلو


FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی