امروز :جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

۱۳۲۸

 

مگر چند بار دیگر می توانیم
بر لاشه های خسته مان لباس بپوشانیم
صداهایمان را به میدان بیاوریم
صورت هایمان را برگردانیم
از دوربین هایی که مال ما نیستند
و از خون هایمان که فواره می زند
عکس بگیریم!

مگر چند بار دیگر زنده ایم
که هر روز مرده ای از ما گم می شود
مرده ای از ما زهر می خورد
و مرده ای از ما
می ترسد که گم بشود
می ترسد که زهر بخورد
می ترسد که سلول هایش فلج بشود
توی سلولی که هیچکس نمی بیند!
مگر چند بار دیگر……؟!

 

 

از : ناهید عرجونی

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی