تو آئینه را می زنی می شکنی
من دلگیر می شوم …
تو در همین خرده آئینه ها تکرار می شوی !
من می خندم
می گویم :
” تو همیشه ناشیانه ماهرانه ترین کارها را انجام می دهی ! “
می خندی ….
من عاشق خندیدنت می شوم
من اشتباه نمی کنم که آئینه را دست تو می سپارم
یا دل به تو می بندم ….
از : مهدیه لطیفی