تبلیغات:
امروز :جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دست خودشان نیست
وقتی از فرط معصومیت
با تابشی از جنس عشق
روح های ولگرد بعدازظهر را
بر نیمکتی سنگی
کشتار می کنند ،
چشم هایت .
از : مصطفی مستور
برچسب ها : شعر کوتاهمصطفی مستور
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10942 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10152 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8437 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8145 بازدید - ۱۲ ديدگاه
کانون ادبی زمستان- ۵۸۶
امروز اگر سخت زمستانی ام ای خوب وقت است ...673 بازدید - بدون ديدگاه - ۹۴۶
من زنده بودم اما انگار مرده بودم از بس ...683 بازدید - بدون ديدگاه - ۲۰۴۷
به سیمهای خار/دارد می رود کجا؟! تنهایی بزرگتر است ...110 بازدید - بدون ديدگاه - ۲۲۰۰
گرم بازآمدی محبوب سیم اندام سنگین دل گل از ...127 بازدید - بدون ديدگاه
تبليغات
