بوی صبح می دهی
و گنجشک ها،
در خنده هایت پرواز می کنند
حسودی ام می شود
به خیابان ها و درخت هایی که هر صبح،
بدرقه ات می کنند
حسودی ام می شود
به شعرها و ترانه هایی که می خوانی
خوشا به حال کلماتی
که در ذهن تو زیست می کنند
دلم می خواهد یک بار دیگر
شعر را،
خیابان را،
تمام شهر را،
با کودک مهربان دست هایت
از اول
قدم بزنم
از : مریم ملک دار