امروز :پنج شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

۱۳۸۸

 

قلبم ؟ تپشش ؟ بله ! منظم شده است
طوفان تبش؟ شکسته نم‌نم شده است
دیروز؟ عجب! ترانه هم می‌خوانده؟
امروز؟ نه هیچ! خوب آدم شده است
گفتید شراب ناب می‌نوشانید
معجون شما برایمان سم شده است
هر روز که ما به کوچه برمی‌گردیم
یک پنجره از پنجره‌ها کم شده است
سرخ ِ سر من پی سحر می‌گردد
بر دار تنم ، شبیه پرچم شده است
قلبم به دروغ هم منظم نشده
قلبی‌ست که با گلوله هم‌دم شده است
طوفان تنم شراب و شبنم نشده
سیلی‌ست که با پرنده در هم شده است
دیدند ولی به خواب، باور نکنید
کوهم، تپشم، برای‌شان خم شده است
گفتم که تنم درخت خواهد شد و سبز
امروز ببین همان که گفتم شده است

 

 

از : محمد فرازجو

 

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی