تبلیغات:
امروز :پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
باران !
باران !
باران !
آه ! ای نازنین یاران ،
قطره های زلال ِ باران …
اشک های پاک ِ ماه ِ آسمانان !
اشک ِ شادی ،
اشک ِ غم ،
یا اشک ِ حسرت !
لغزید بر گونه ام ناگهان
یک قطره . . .
باران !
باران !
باران !
از : م . محمدی مهر
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10970 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10169 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8487 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8168 بازدید - ۱۲ ديدگاه
کانون ادبی زمستان- ۱۲۲۳
سنگ برای سنگر ، آهن برای شمشیر ، جوهر برای عشق ... در خود ...2195 بازدید - بدون ديدگاه - ۸۶۹
گر چه در دورترین شهر جهان محبوسم از همین ...1248 بازدید - بدون ديدگاه - ۷۱۱
کاش می شد فاصله ها رو از توی خاطره ...844 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۴۸
دیگر همانند گذشته دل تنگ ات نمی شوم حتی ...933 بازدید - بدون ديدگاه
تبليغات
