ای که دنیا بی تو ، هرشب می شود دشوارتر
از تو بیزارم ! ولی … از زندگی بیزارتر
بعد از این حتی غزل با من غریبی می کند
احتمالا مدتی را ، می شوم کم کارتر
قرص هایم ، باعث تسکین اعصابم که هیچ !
می کند این قرص ها ، آخر مرا بیمارتر
قلب تـنگت بیش از این جایی برای من نداشت
صبر کن ! شاید که پیدا شد ، دلی جادارتر
سرو بودم ، چون که از چشم تو افتادم ، دریغ
کاج باید می شدم ، … وقتی شدم پربارتر
حیف شد بانو ! که پیش از این تو را نشناختم
دلبــر مـه پیـــکرـ ، از اژدهــا خونخوارتر
از : محسن نظری