امروز :شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۱۷۵۱

ای که دنیا بی تو ، هرشب می شود دشوارتر

از تو بیزارم ! ولی … از زندگی بیزارتر

 

بعد از این حتی غزل با من غریبی می کند

احتمالا مدتی را ، می شوم کم کارتر

 

قرص هایم ، باعث تسکین اعصابم که هیچ !

می کند این قرص ها ، آخر مرا بیمارتر

 

قلب تـنگت بیش از این جایی برای من نداشت

صبر کن ! شاید که پیدا شد ، دلی جادارتر

 

سرو بودم ، چون که از چشم تو افتادم ، دریغ

کاج باید می شدم ، … وقتی شدم پربارتر

 

حیف شد بانو ! که پیش از این تو را نشناختم

دلبــر مـه پیـــکرـ ، از اژدهــا خونخوارتر

 

 

 

 

از : محسن نظری

 

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی