امروز :پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۱۸۶۰

او

یک جیرجیرک تنهاست

که از سیاهیِ انبوه باغچه ترسیده است

و می‌داند این‌همه تاریکی آغاز یک شب طولانی‌ست

 

می‌شد

بچه‌هایش بی‌خواب باشند

و برایشان لالایی بخواند

یا قصه ببافد از دروغ و راست

امّا او

یک جیرجیرک تنهاست

 

پنجره را می‌بندم

و با قدرتی دوجداره از سکوتِ خانه محافظت می‌کنم

می‌شد

بچه‌هایم خواب باشند

و سکوتم دلیل محکمی داشته باشد امّا من

یک جیرجیرک لالم

و این‌همه تنهایی آغاز یک شب طولانی‌ست.

 

 

 

از : لیلا کردبچه

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی