می خواستم عزیز تو باشم ، خدا نخواست
همراه و همگریز تو باشم ، خدا نخواست
می خواستم که ماهی غمگین برکه ای
در دست های لیز تو باشم ، خدا نخواست
گفتم در این زمانه کج فهم ِ کند ذهن
مجنون چشم تیز تو باشم ، خدا نخواست
می خواستم که مجلس ختمی برای این
پائیز برگریز تو باشم ، خدا نخواست
مظلوم و ساکتم ! به خدا دوست داشتم
یار ستم ستیز تو باشم ، خدا نخواست
نفرین به من که پوچی دستم بزرگ بود
می خواستم عزیز تو باشم ، خدا نخواست
از : فرهاد صفاریان