امروز :پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۷۳۷

 

عادت نکرده ام به حضور غریبه ها
در اجتماع ساکت و کور غریبه ها
تو با منی ؛ وگرنه که حتما شکسته بود
این ساده ی تکیده به زور غریبه ها
تو با منی ؛ اگرچه خودت منکرش شوی
تو بامنی ؛ اگرچه … به گور غریبه ها !
تا حد این حضور صمیمی نمی رسد
هرگز نگاه و دست و شعور غریبه ها
عادت نکرده ام – نه که عقلم نمی رسد –
این که پرم گرفته به تور غریبه ها …
… آری ! تو شعر روشن هر صفحه ی منی
در لابه لای وهم سطور غریبه ها !

 

 

از : غزل کریمی

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی