امروز :پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۷۴۱

 

درست اول این نوبهار عاشق شد
دلم میان همین گیرو دار عاشق شد

زنی که صاعقه وار آمد و ببادم داد
به یک اشاره دلش بیقرار عاشق شد

به شوق لحظه دیدار اشک می ریزم
دوباره ساعت شماته دار عاشق شد

ببین هماره دو چشمش ز اشک لبریز است
ستار و تار و ترانه و یار عاشق شد

بس است این همه بیهودگی دلم خوش نیست
دوباره شاعر این روزگار عاشق شد

 

 

از : عبدالله اسفندیاری

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی