تبلیغات:
امروز :پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دنیا کوچکتر از آن است
که گم شده ای را در آن یافته باشی
هیچ کس اینجا گم نمی شود
آدم ها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند
و ناپدید می شوند
یکی درمه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی رحم ترینشان در برف
آنچه به جا می ماند
رد پائی است
و خاطره ای که هر از گاه پس میزند
مثل نسیم سحر
پرده های اتاقت را
….
از : عباس صفاری
برچسب ها : عباس صفاری
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10965 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10162 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8482 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8163 بازدید - ۱۲ ديدگاه
۱۷۷۹
کانون ادبی زمستان- ۴۸۰
گاهی کسی که از دور شبیه نقطهایست خواب ایستگاههای متروک ...507 بازدید - بدون ديدگاه - ۲۰۵۵
پیش آمده هیچ وقت پیشانی ات بلند باشد بختت بلند ...165 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۹۸۷
دو چشم تر، آوردم که تر قبول کنی دلی ...336 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۶۹۰
گل گاو زبان را دمش کنی با نبات لیمو بچکانی در آن بنفشها جادو ...2247 بازدید - بدون ديدگاه
تبليغات
