تبلیغات:
امروز :شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
آسمان بارانی است
همگی می گذرند
چتر دارند به دست
تا نبارد باران
بر سر و صورتشان
اما…
من تنها و رها
زیر این سقف سیاه
گام برمی دارم
بی چتر…
و به تو، می اندیشم
از : عاطفه قدمگاهی
برچسب ها : عاطفه قدمگاهی
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10947 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10155 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8448 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8150 بازدید - ۱۲ ديدگاه
کانون ادبی زمستان- ۱۶۵۸
زندان کشیده ترسی از زندان ندارد از این نترسانم ...1006 بازدید - بدون ديدگاه - ۳۱۵
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست حق با ...1121 بازدید - بدون ديدگاه - ۲۴۸
آمد درست زیر شبستان گل نشست در بین آن ...1966 بازدید - بدون ديدگاه - ۹۲۹
دریا عمیق است تنهایی عمیقتر دستت را بده با هم دست ...941 بازدید - بدون ديدگاه
تبليغات
