امروز :چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
شعر

۱۴۷۰

 

دیشب کسی مزاحم خواب شما نبود؟

آیا زنی غریبه در این کوچه‌ها نبود؟

آن دختری که چند شب پیش دیده‌اید

دمپایی‌اش -تو را به خدا- تا به تا نبود؟

یک چادر سیاه ِ کشی روی سر نداشت؟

سر به هوا و ساده و بی‌دست و پا نبود؟

یک هفته پیش گم شده آقا و من چقدر

گشتم ولی نشانی از او هیچ‌جا نبود

زنبیل داشت، در صف نان ایستاده‌بود

یک مشت پول خُرد… نه آقا! گدا نبود!

یک خرده گیج بود ولی نه… فرار نه…

اصلاً به فکر حادثه و ماجرا نبود

عکسش؟ درست شکل خودم بود…مثل من

هم اسم من و لحظه‌ای از من جدا نبود

یک دختر دهاتی و تنها… که لهجه‌اش

شیرین و ساده بود… ولی مثل ما نبود

آقا مرا دقیق ببین! این نگاه خیس…

یا آن قیافه در نظرت آشنا نبود؟

دیشب صدای گریه‌ی یک زن شبیه من

در پشت در مزاحم خواب شما نبود؟

از : پانته‌آ صفایی بروجنی

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی