امروز :پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۶۹۰

 

حجــــم یک کوه پر از درد مرا می‌شکند

دست نامرئی نامرد مرا می شکند

 

دردم این است که من شاخهء سبزم لیکن

تبر زنگ زدهء زرد مرا می شکند

 

لذتم می‌دهد احساس روانبخش نسیم

وزش باد پر از گــــرد مرا می‌شکند

 

تا ابد گرمی خورشــــید بماند زیرا

سلطه‌ی شوم شب سرد مرا می‌شکند

 

 

از : شفیق صهیب

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی