امروز :جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
شعر

۷۹۴

کی فکر می کرد یه روز نگات اینجوری داغونم کنه

آواره و دربدر ِ کوه و بیابونم کنه

 

عشق تو اینجوری بیاد رخنه کنه تو تن من

مثل یه سیلاب بزنه خراب و ویرونم کنه

 

کی فکر می کرد منو به هم نشون بدن مردم شهر

قصه ی تو مضحکه ی اهل خیابونم کنه

 

کی فکر می کرد که عشق تو از اونهمه غرور من

یه کوه گریه بسازه ابر بهارونم کنه

 

کی فکر می کرد چشمای تو یه روز بشه اسلحه و

خشاب سرمه ات بزنه گلوله بارونم کنه

 

از یه نگاه شروع شد و به مرگ من تموم میشه

همیشه این عاشقه که به پای عشق حروم میشه

 

 

از : شاهکار بینش پژوه

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی