امروز :جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
شعر

۴۷۹

 

دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست ….

این چندمین شب است که خوابم نبرده است ؟!

 

رویای تو ، مقابل من ؛ گیج و خط خطی

در جیغ جیغ گردش خفاش های پست

 

رویای «من» مقابل «تو» ، تو که نیستی

دکتر بلند شد و مرا روی تخت بست

 

دارم یواش …واش…که از هوش می…ر…ر…

پیچیده توی جمجمه ام هی صدای دست

 

هی دست دست می کنی و من که مرده ام

آن کس که نیست ، خسته شده از هر آنچه هست

 

من از …کمک! همیشه …کمک ! …. خسته تر …. کمک !

مادر یواش آمد و پهلوی من نشست !

 

« با احتیاط حمل شود چون شکستنی … »

یکهو جیرینگ بغض کسی در گلو شکست

 

 

 

از : سید مهدی موسوی

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی