امروز :شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۱۸۳۲

هر که جــز مـــن بود از دیــــدارمــان مأیوس بود

هــــمــــتــــم را رود اگــر مى داشت اقیانوس بود

 

رد شـدى از بیــن مـــا دیوانــگـــان و مـدتـى ست

بــحـــثــمـان این است: آهو بود یا طاووس بود؟

 

خواب دیدم دست هایم خالى از گیسوى توست

خـوب شــد بـــا عطر مویت پا شدم، کابوس بود

 

عــطـــر گــیــــســوى رهـــایــــــــى آمـد و آزاد کرد

پـادشـاهى را کــه در زنـدان خـــود مـحبوس بود

 

هــر زمـان از عــشـق پرسیدند، گفتم: آه، عشق…

خـاطـــرات بــــى شمارى پشت این افسوس بود
از : سجاد سامانی

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی