امروز :چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۱۶۶۲

تو گفته بودی می کشد دریا به هرسویت
من گفته بودم با توام! پارو به پارویت

آشفتگی های خودم را یاد من انداخت
هربار بادی بی هوا پیچید در مویت

تنها به لطف چشم هایت بود تلخی ها،
شیرین اگر شد مثل چای قندپهلویت

روزی که می رفتی رها باشم نمی دیدی
این گرگ هارا در کمین بچه آهویت!

ای کاش تصمیمت دم رفتن عوض می شد
تا باز بنشینم کمی زانو به زانویت

ای کاش میشد که شبیه تیغ ابراهیم
در لحظه ی آخر نمی برید چاقویت

...

خورشید باید ماه را روشن کند! بی تو،
گم می شود در این سیاهی ماه بانویت




از : رویا باقری


FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی