تبلیغات:
امروز :سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
من زخمهای بی نظیری به تن دارم اما
تو مهربان ترینشان بودی
عمیق ترینشان
عزیزترین شان
بعد از تو آدم ها
تنها خراش های کوچکی بودند بر پوستم
که هیچ کدامشان
به پای تو نرسیدند
به قلبم نرسیدند
بعد از تو آدم ها
تنها خراش های کوچکی بودند
که تو را از یادم ببرند، اما نبردند
تو بعد از هر زخم تازه ای دوباره باز می گردی
و هر بار
عزیزتر از پیش
هر بار عمیق تر .
از : رویا شاه حسین زاده
برچسب ها : رویا شاه حسین زاده
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10955 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10161 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8470 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8158 بازدید - ۱۲ ديدگاه
کانون ادبی زمستان- ۰۵۴
و اما تو ! ای مادر ! ای مادر هوا ، همان ...470 بازدید - بدون ديدگاه - ۰۸۱
صفر را بستند که ما به بیرون زنگ نزنیم ...1362 بازدید - بدون ديدگاه - معرفی کتاب – گتسبی بزرگ؛ اف. اسکات فیتزجرالد
گتسبی بزرگ، نام رمانی است که نویسنده ی ...295 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۰۰۶
تو و اشتیاق ِ پُر صداقت ِ تو من ...1083 بازدید - بدون ديدگاه
معرفی کتاب – گتسبی بزرگ؛ اف. اسکات فیتزجرالد
تبليغات
