امروز :پنج شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
شعر

۴۵۲

 

یه شب این سمتُ می بندن، یه شب اون سمتُ می بندن

یه عمر این کوچه رو هر شب، به اسم گاز می کندن

 

تمام بار تاریکی، رو دوش اولین تیره

هنوزم هر شب این کوچه، از “همت” برق میگیره

 

زدن تو شاهرگ اصلیش، داریم می ریم زیر آب

دوباره صبح خشک می شیم، بازم معرفت آفتاب

 

می گن این کوچه تو طرحه، واسه مسجد، واسه ترحیم

من از روزی که یادم هست، درست هر سال تو طرحیم

 

یه شب این طرح رد میشه، یه شب مسجد یه سد میشه

یه روز از رو دل ِ کوچه، یه کامیون خشت رد میشه

 

میگن این کوچه قبل از جنگ، تو یک طرح بلند افتاد

میگن باید یه پل می شد، میون قصر و سعد آباد

 

تمام کوچه رو کندن، از اینجا تا تو کردستان

درست هشت سال بعد از جنگ، همین پل شد، پل چمران

 

یه شب این سمتُ می بندن، یه شب اون سمتُ می بندن

یه عمر این کوچه رو هر شب، برای نفت  می کندن …

 

 

 

از : روزبه بمانی

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی