امروز :شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

۴۳۲

 

طوفان تر از همیشه به سمتم وزیده ای

مردی شکست خورده تر از من ندیده ای

 

از من مخواه راحت از اینجا گذر کنم

وقتی هزار پیله به دورم تنیده ای

 

یادم نرفته است همان ابتدای کار

گفتی چقدر دغدغه داری ، تکیده ای

 

ما سرنوشت مشترکی را قدم زدیم

مثل من از بهشت تو هم سیب چیده ای

 

این شعر را به چشم تو تقدیم می کنم

این دل سروده را که خودت آفریده ای

 

دارم به روزگار خودم غبطه می خورم

حالا که صاف و ساده مرا برگزیده ای

 

گاهی خیال می کنم اینجا نشسته ای

گاهی به روی زانوی من آرمیده ای

 

حتمن شگفت مانده ای ازکارهای من

دیوانه ای شبیه خودت را ندیده ای ؟

 

دیدم شبی به شکل کبوتر تو را به خواب

تا آمدم به سمت تو دیدم پریده ای

 

 

 

از : خدابخش صفادل

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی