امروز :پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۱۶۳

 

از دلم رُست گیاهی سر سبز

سر برآورد …. درختی شد و نیرو بگرفت !

برگ بر گردون سود

این گیاه سرسبز ،

این بر آورده درخت اندوه

حاصل مهر تو بود !

و چه رویاهایی که تبه گشت و گذشت !

و چه پیوند صمیمیت ها که به آسانی یک رشته گسست !

چه امیدی ، چه امید ؟!

چه نهالی که نشاندم من و بی بر گردید !

دل من می سوزد که قناری ها را پر بستند

که پر ِ پاک ِ پرستوها را بشکستند

و کبوتر ها را ….

آه ! کبوتر ها را ….

و چه امید عظیمی به عبث انجامید !

 

از : حمید مصدق

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی