امروز :جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

۱۴۴۲

 

بیا و پرکن از اندوه استکان مرا
بیا و پر کن از این … جام شوکران مرا
بریز در دهنم شعله هایی از دوزخ
بدون وقفه به آتش بکش جهان مرا
مرا بگیر در آغوش شعله های تنت
بگیر ازتن من پاره های جان مرا
بچرخ تا که بچرخم ،سکوت را بشکن
بیا و نعره بزن درد بی امان مرا
اگر چه بال پریدن نمانده است ولی
نبند پلک نگیر از من آسمان مرا
مباد از تو جدایم کنند این مردم
که خرد می کند این درد استخوان مرا
****
هنوز جرعه ای از استخوان من باقی است
و می کشد به خدا امشب این ترانه مرا

 
از : حمیده رضایی

 

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی