تبلیغات:
امروز :شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
گلوله ای را به یاد ندارم
که به نیّت پوست نازک آزادی
شلیک شده باشد و
سرانجام
به قصد شقیقۀ دژخیم
کمانه نکرده باشد
چاقویی را به یاد ندارم
که برای گلوی خوش آواز عشق
از غلاف بیرون زده باشد و
آخر دستۀ خودش را
نبریده باشد
حالا،
هر چه می خواهید شلیک کنید و
هر چه می خواهید چاقو بکشید
از : حسین منزوی
برچسب ها : آزادیحسین منزوی
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10946 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10153 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8445 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8148 بازدید - ۱۲ ديدگاه
۱۷۷۹
کانون ادبی زمستان- ۲۱۶۷
کدام روز این شب تن به آفتاب دهد سوال ...177 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۰۰۴
پـُـر شد آیینه از گل ِ چینی آه از ...1160 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۱۲۲
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود ل*خ*ت و عور ...2263 بازدید - بدون ديدگاه - نشست شعرانه
سی و هفتمین جلسه شعر و ترانه: شعرانه با اجرای ...797 بازدید - بدون ديدگاه
تبليغات
