تبلیغات:
امروز :پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای بی تو دل تنگم بازیچه توفانها
چشمان تب آلودم باریکه بارانها
مجنون بیابانها افسانه مهجوری است
لیلای من اینک من… مجنون خیابانها
آویخته دردم ، آمیخته مردم
تا گم شوم از خود گم ، در جمع پریشانها
آرام نمی یارد ، گویی غم من دارد
آن باد که می زارد در تنگه دالانها
با این تپش جاری ،تمثیل من است آری
این بارش رگباری ، برشیشه دکانها
با زمزمه ای غم بار ، تکرار من است انگار
تنهایی فواره ، در خالی میدانها
در بستر مسدودم با شعر غم آلودم
آشقته ترین رودم در جاری انسانها
دریاب مرا ای دوست ای دست رهاننده
تا تخته برم بیرون از ورطه توفانها
از : حسین منزوی
برچسب ها : حسین منزویغزل
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10967 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10162 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8483 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8163 بازدید - ۱۲ ديدگاه
۱۷۷۹
کانون ادبی زمستان- ۱۸۱۳
شیر آب را باز می کنم موها تنم خیس می شود از ...691 بازدید - بدون ديدگاه - ۸۱۶
خدا کند انگورها برسند جهان مست شود تلوتلو بخورند خیابانها به ...2431 بازدید - بدون ديدگاه - ۳۵۲
نه کلمات و نه سکوت هیچکدام یاری نمیکند تا تو ...731 بازدید - بدون ديدگاه - ۲۰۷۹
دوست میدارم، خیانتهایت را که به من روا میداری، زیرا ...144 بازدید - بدون ديدگاه
تبليغات
