تبلیغات:
امروز :جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
غمگین‌ام،
دنیا کنار ِ اسلحه
جای امن‌تری‌ست
و مین‌های خنثیٰ نشده
کینه‌ای‌ست
که از پدرانمان به ارث برده‌ایم.
غمگین‌ام،
آفتاب در دهکده‌ها
زودتر طلوع می‌کند
و شهر زخمی‌ست
که روی دستِ مَردم ِ متمدن مانده.
غمگین‌ام
چون بیابانی بی انتها.
تنهایم
چون رودخانه‌ای
که سلطه‌ی هیچ پلی را
نمی‌پذیرد.
از : حسن اسماعیل زاده
برچسب ها : حسن اسماعیل زاده
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10941 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10151 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8432 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8144 بازدید - ۱۲ ديدگاه
۱۷۷۹
کانون ادبی زمستان- ۱۰۰۶
تو و اشتیاق ِ پُر صداقت ِ تو من ...1079 بازدید - بدون ديدگاه - ۴۸۸
کاغذها، یکییکی خیس میشوند ترسی ندارم حتی پلیس هم بو نخواهد برد این ...733 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۹۹۲
این بار زنده می خواهمت نه در رویا نه ...306 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۱۲
من دلم برای آن شب قشنگ من دلم برای ...791 بازدید - بدون ديدگاه
تبليغات
