روی شاخه ی درخت
یک کبوتر سفید
برگ کوچکی ز شاخه چید
آن کبوتر سفید
پر زد و پرید
توی آسمان ِ آبی ِ قشنگ …
ناگهان صدای جنگ
روی بال او نشست
بال کوچکش شکست !
ناگهان صدای جنگ
توی خانه ای وزید
رنگ و روی مادری پرید
اشک دختری روی برگ دفترش چکید …
دخترک از آن به بعد
مثل آن کبوتر سفید شد
نام کوچه شان کوچه ی شهید شد …
از : حامد محقق