امروز :شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۸۳۹

به رأی‌های تا نخورده‌ت قسم

که من هنوز تو تاکسی‌ام، می‌رسم

همیشه جا می‌مونم از جماعت

همه‌ش مگه چقدر شده یه ساعت

تو ترافیک در عوضش شاعرم

تو بوق‌زدن، تو بوق‌شدن ماهرم

کاری به کار زوج و فرد ندارم

شبیه تو یه «رهنورد» ندارم

القصه این شاعر قاطی پاطی

بدون ربطی به «خلیل جواتی»

می‌خواد برات یه شعر بگه آبنبات

که بازی بازی کنه با اون لبات

برات بگم یه ذره از اقتصاد

با این‌که می‌دونی خودت خونه‌زاد

یه سازمان بود که عریض طویل بود

میون این صورت ما، سبیل بود

سبیل بود و گاهی زگیلم می‌شد

تو تاریکی خرطوم فیلم می‌شد

برنامه‌ریزی می‌نمود به سختی

فتیله پیچ می‌زد به سبک تختی

بودجه رو هی این‌ور و اون‌ور می‌کرد

بچه نبود، اما جاشو تر می‌کرد

کارشناساش شبیه هرکول بودن

تمام درساشونو از فول بودن

یهو هوا شد، سازمان بودجه

یکی نفهمید، یکی گفت به من چه!

به موزه رفت گرچه هنوز زنده بود

دلواپس گاف‌های آینده بود

***

برات بگم یه ذره از جوونا

همونا که شبا رو پشت بونا(!)

دنبال یک ستاره‌ان که رفته

نذار بگم بقیه‌شو که سخته

این جوونا که من می‌گم باحالن

اگرچه از صبح تا غروب می‌نالن

نه وام می‌خوان، نه سهمیه تو کنکور

نه این‌که آواز بخونی با سنتور

نه از تو انتظار ناجور دارن

برات یه چند تا گره کور دارن:

می‌خوان که فیلترینگو مسدود کنی

یه فکری هم به حال محمود کنی

می‌خوان که چکمه‌شون نشه مسئله

«حقیقتا لباس ما معضله؟!»

سیاستا نباشه بسته بسته

مگه هلو می‌شه بدون هسته؟

حرفای بی‌هسته زیاد می‌شنون

یه چیزایی از حزب باد می‌شنون

موسیقی متال پتال نخواستیم

جاز و بلوز و هوسپیتال نخواستیم

می‌خوایم صدای نسلمون بلندشه

مگه می‌شه اسپانیا، هلند شه؟

الگوی ما اخراجی‌های دو نیست

قهرمان نسل ماها زورو نیست

می‌خوایم که با قلب ما صادق باشی

اگر نشد سوار قایق بشی

بری از اینجا که کسی نباشه

که هی بخواد آب رو آتیش بپاشه

گفتی می‌خوای گشتاشونو جم کنی

گفتی می‌خوای تورمو کم کنی

گفتی می‌خوای رأی‌هارو خوب بشمرن

جوجه‌هارو وقت غروب بشمرن

ببین هوای رابطه ابریه

دنیا پر از دولتای شرطیه…

یکی می‌گه غنی نکن چیزی رو

اون یکی پیش می‌کشه درگیری رو

یه دولتی حرفای زور می‌زنه

اون یکی دوستامونو تور می‌زنه

نمی‌دونم چرا، کجا، چطو شد

که این‌جوری هرچی که بود، ولو شد

اگر که شد با «اوباما» حرف بزن

با «سارکوزی» قدم توی برف بزن

«پوتین» بپوش با مِدوِد آشنا شو

با آلمان و هلند و چین رها شو

با آفریقا با آسیا هِوی باش

همش واسه مذاکره رِدی باش

***

بیا بریم یه سر تو سایت فیس‌بوک

با هم بریم یه پیج خوب متروک

ببین چقدر جوونا دوستت دارن

اگر بشی رفیقشون واقعن

«پی ام» می‌دن به آی‌دی «میرحسین»

ای اس ال و بده بریم زیر رین (Rain)

(marrid) مَرید شدی ولی هنوز مُریدی

واسه ماها «سیب‌زمینی» خریدی؟!

***

خلاصه که چه‌کار سختی داری

تابلوی نیمه‌کاره که تو دست نداری؟

یادت باشه، تو نقاشی، ما نقشیم

بگم چه قصه‌ای واست نوشتیم؟

شبای این جوونا مهتاب بشه

عکس منم که کشیدی، قاب بشه!

یه کوه بکش، اسمش باشه دماوند

خلیج فارس و خزر و نهاوند

یه شهر بکش که «همه‌مون» توش باشیم

غم نباشه، شب نباشه، خوش باشیم

خلاصه میرحسین جونم ما گفتیم

هرچی که از قلبِ وطن شنفتیم

تو هستی و یه عالمه انتظار

گرمت شده اون کاپشنو در بیار!

 

 

از : جلال سعیدی

 

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی