تبلیغات:
امروز :پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
نرو نرو که جدا از تو ما نمی ماند
بمان بمان که سر از تن جدا نمی ماند
گلایه نیست اگر می زنی به نفرینم
که آه بر تن آیینه، جا نمی ماند
نیازمند توام دشمن وفادارم
بیا که وقت نیاز آشنا نمی ماند
در این کویر، دم از جاودانگی نزنم
نسیم اگر بوزد رد پا نمی ماند
به داستان هوالله دلخوشم، هرچند
که آخرش احدی جز خدا نمی ماند
از : مریم جعفری آذرمانی
برچسب ها : غزلمریم جعفری آذرمانی
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10970 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10169 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8487 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8168 بازدید - ۱۲ ديدگاه
۱۷۷۹
کانون ادبی زمستان- ۵۴۹
بوسیدن تو برای من تلخ ترین بوسه ی جهان ...1063 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۶۶۴
باز کـن ! فــرق نـــدارد چـــه شــرابــی بـاشـــد از ...1275 بازدید - بدون ديدگاه - معرفی کتاب – مروری بر شعر غنایی فارسی
کتاب مروری بر شعر غنایی فارسی حاصل پژوهش ...22 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۹۵۹
ریتا شبِ اتاقمان را مرتب می کند و ...895 بازدید - بدون ديدگاه
معرفی کتاب – مروری بر شعر غنایی فارسی
تبليغات
