امروز :شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۱۶۵۴

تمام دارایی ام این بود 

علاقه یی که از چشمانم سر می خورد

و بیقراری روحی خسته

که با کفش های سفر آرام می گرفت ! 

 

مسافرم 

و تنهایی ام را در چمدانم پنهان می کنم

دارم لباس هایم را 

و خودم را جمع می کنم 

و این نامه را برای تو می نویسم …

دخترم ! 

مادرت زیبا بود، مهربان بود 

و آرزوهای کوتاهی داشت

او مربع کوچکی برای زندگی 

مستطیل لاغری برای خوشبختی تو

و دایره ای خلوت برای بازگشتن من می خواست 

 

من ریاضی نمی دانستم

و می دانم که جبر این نامه را به دست تو نمی رساند 

دخترم ! 

فقر ، پیراهن تنگی دارد 

و مادر بی حوصله ی تو

بی آنکه تو را بزاید 

از من طلاق گرفت !

 

 

 از : بکتاش آبتین

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی