پرچین پرچین ، چمن چمن در زنجیر
نیلوفر و ناز و نسترن در زنجیر
پیچک پیچک دویده تا شانه ی باغ
گیسوی چنار و نارون در زنجیر
پیچیده روان آب را گیسوی رود
خم خم ، چین چین ، شکن شکن در زنجیر
این پرده و نرده ای که بر پنجره است
گوئی گوید که زیستن در زنجیر
هم تن ها در اسارت گور و کفن
هم گورکن و گور و کفن در زنجیر
ای دوست سخن از من و ما افسانه است
دیریست که رفته ما و من در زنجیر
روزی گفتی که گیسوی زن دام بلاست
امروز ببین گیسوی زن در زنجیر
داغ دل لاله را به خار مگوی
با سوختگان بگو سخن در زنجیر
از : بهمن رافعی