تبلیغات:
امروز :پنج شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
شنیدم که صدر اعظم جامی نمی‌زند
گوشت نمی‌خورد و سیگار نمی‌کشد
و در خانه‌ای کوچک می‌زید.
همین‌طور هم شنیده‌ام
تهی‌دستان
گرسنگی می‌کشند و با نگون‌بختی تباه می‌شوند.
چه خوب می‌شد اگر یک دولت چنین می‌شد:
صدر اعظم مست
در شورای وزیران می‌نشست،
به تماشای دود پیپ خویش می‌پرداخت،
مشتی ناوارد
قوانین را تغییر می‌دادند
تهی‌دستی هم وجود نداشت.
از : برتولت برشت
برچسب ها : برتولت برشتشعر ترجمه
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10940 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10151 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8432 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8144 بازدید - ۱۲ ديدگاه
کانون ادبی زمستان- ۴۸۱
مثل بوی قهوه پیچید عطر تلخ تو درفضا انبوه صفیرْکِش ...547 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۹۰۹
صدایت در نمیآید، کجا افتادهای بیجان دل ِدیوانه، گرگِ ...1441 بازدید - بدون ديدگاه - ۹۱۵
اگر من و او در مسافر خانه ای ...1030 بازدید - ۲ ديدگاه - ۸۷۰
نام یکی از میادین وطنم آزادی ست که از ...986 بازدید - بدون ديدگاه
تبليغات
