امروز :پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۱۸۰۳

ای قلب ِ سر به مـُهر، ازت سیرم

ای چشم سر به زیر، تماشا کن

ای سایه ی همیشه عزادارم

غم اومده، بلندشو درو وا کن

 

ای چشم سر به زیر تماشا کن

تو روزگار مارو سیا(ه) کردی

ساک و وسیله هاشو جلوت جمع کرد

یک ساعت ِ تموم نگاه کردی

 

ای سایه ی همیشه هوادارم

با صاحبت یه ذره مدارا کن

تا من میارم آلبوم عکسامو

فوراً بساط گریه رو بر پا کن

 

از اعتراف هر دو سبک میشیم

تحقیر ِ تو، شکستن ِ من … خوبه

گاهی یه ذره مرد شدن بد نیست

گاهی یه خـُرده خورد شدن خوبه

 

از دختری بگم که دلش خون شد

از دختری که قاصد ِ بارون شد

دیوونه ای که عاشق ِ مجنون شد

از شهرمون که رفت … زمستون شد

 

رفت و یه عمر خاطره باقی موند

رفت و یه عمر خاطره واسم ساخت

شاید اگه به گریه می افتادی

روی تورو زمین نمی انداخت

 

می شد نذاشت عازم ِ رفتن شه

ای کاش زیر بار نمی رفتی

من پشت در به گریه می افتادم

تو از جلوش کنار نمی رفتی

 

کوهم ولی … دروغ چرا، خسته ام

ماهم ولی یه ماه ِ زمین گیرم

این بغض های تلخو تحمل کن

این آخرین نخه… بکشم، میرم!

 
از : امید روزبه

 

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : ۱ دیدگاه
  1. سوگندصفا می‌گه:

    خوشحالم از بروز رسانی ویرگول…

    برقرار باشی







خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی