امروز :پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

۱۱۷۴

 

گفتند :

«ــ نمی خواهیم

نمی خواهیم

که بمیریم !»

گفتند:

«ــ دشمن اید !

دشمن اید !

خلقان را دشمن اید !»

 

چه ساده

چه به ساده گی گفتند و

ایشان را

چه ساده

چه به ساده گی

کُشتند !

 

و مرگ ِ ایشان

چندان موهن بود و ارزان بود

که تلاش ِ از پی زیستن

به رنج بارتر گونه یی

ابلهانه می نمود :

سفری دُشخواری و تلخ

از دهلیزهای خَم اندر خَم و

پیچ اندر پیچ

از پی هیچ !

 

نخواستند

که بمیرند

یا از آن پیش تر که مرده باشند

بار ِ خفّتی

بر دوش

برده باشند .

لاجرم گفتند :

«ــ نمی خواهیم

نمی خواهیم

که بمیریم !»

 

و این خود

و ِردگونه یی بود

پنداری

که اسبانی

ناگاهان به تـَـک

از گردنه های گردناک ِ صعب

با جلگه فرود آمدند

و بر گــُـرده ی ایشان

مردانی

با تیغ ها

برآهیخته .

 

و ایشان را

تا در خود بازنگریستند

جز باد

هیچ

به کف اندر

نبود . ــ

جز باد و به جز خون ِ خویشتن ،

چرا که نمی خواستند

نمی خواستند

نمی خواستند

که بمیرند.

 

 

 

از : احمد شاملو

 

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی