امروز :شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۱۶۶۵

نمی خوام بذارم جداشی ازم

می دونم که این فرصت آخره

بهت پیله کردم بمونی ولی

تو میگی که پروانه شم بهتره

 

توو چشمام نگا کن ازم دور شو

که آرامشم توو نگاهِ توئه

منو روبرو کن با آینده ای

که رنگِ چشایِ سیاهِ توئه

 

بدون تو هر روز بی ارزشه

مهم نیس که سرنوشتم چیه

همین که جداشیم و راهی بشی

واسه اینکه نابود شم کافیه

 

تو بدجوری سرگرم رفتن شدی

حواسم به سرمای توو راهِته

همه فکر تو رفتنه، من هنوز

توو فکرم که بارونی همراهته؟

 

بشین آخرین خنده هامو ببین

ولی قبلِ بغضِ دوتامون برو

به آرامشِ آسمون دل نبند

هوا ابریه! قبل بارون برو…

 

 

از : احمد امیرخلیلی

 

 

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی