امروز :پنج شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
شعر

۱۷۶۳

چه استراحت خوبی است در جوار خودم
خودم برای خودم با خودم کنار خودم

 

همین دقیقه که این شعر را تمام کنم
از این شلوغ ِ شما می روم به غار خودم

 

به سمت هیچ تنم را اشاعه خواهم داد
به گوش او برسانید رهسپار خودم

 

چه لذتی است که یک صبح سرد پاییزی
کنار پنجره باشم در انتظار خودم

 

گلی نزد به سرم زندگی اجازه دهید
خودم گلی بگُذارم سر مزار خودم

 

اگرچه این همه سخت است نازنین بپذیر
دلم به کار تو باشد سرم بکار خودم

 

 

 

از : احسان افشاری

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : ۱۲ دیدگاه
  1. ساجده می‌گه:

    آخ چقدر این شعره وصف حال منه الان.
    تا چند روز پیش این بودم:”دلم به کار تو باشد سرم به کار خودم”
    اما الان دلم هم به کار خودمه :)

  2. از اینکه برای خودت هستی..
    از اینکه خودت هستی
    خدا را شکر..
    این روزها هیچ کس خودش نیست
    این روزها هر کدام از ما برای دیگری زندگی می کنیم..
    راه بر ما سخت شده است
    و بین بایدها و نبایدها مانده ایم..
    ساده نگیر حرفهایی را که ساده نوشته می شوند..!

  3. زهرا می‌گه:

    چقدر خوب که یجایی هستید بالاخره!:)))))
    خیلی:)))

  4. الهه می‌گه:

    واقعا خسته نباشید.چقدرخوب ک همچین وبلاگایی هست.و خوش ب حاله شاعرا ک با گفتنه این شعرا خیلی ارامش میگیرن،عالی

  5. نازنین می‌گه:

    عالی بود

  6. محمد لطفی می‌گه:

    سلام
    شعر خیلی قشنگ بود.
    آقای احسان افشاری دمت گرم، از دل دهه شصتی ها گفتی
    ایولا

  7. شقایق می‌گه:

    هر که در عالم خود گمشده یاری دارد
    عجبی نیست که عالم نگران می بینم

    بسی زیبا







خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی